به دنبال پذیرش به جای پذیرش
متأسفانه ، بسیاری از ما در افکار و احساسات خود در مورد این افکار زندگی می کنیم ، فرض کنیم که این می تواند یک حرکت طبیعی باشد. ما همچنین فرض می کنیم که همه افراد آنچه را که می فهمیم درک می کنند. این که آیا برای همه ما صادق است - باید برای همه افراد نیز صادق باشد.
یا حداقل آنها باید بتوانند شروع به دیدن استدلال استدلال های ما کنند و با اقناع کافی ، به روند فکر خود می رسند. شما هیچ چیز تشدید کننده تری پیدا خواهید کرد و پس از آن با کسی که منطق را نمی بیند ، روبرو می شوید. با این حال ، منطق عمدتاً اعتقادات و اعتقادات ما است که برای دیگران تأثیرگذار نیست. بسیاری از مردم وقت زیادی را صرف می کنند و می خواهند دیگران را با آموزه ها و دگمات خاص خود تبدیل کنند بدون اینکه متوجه شوند خودشان در محکومیت های خود زندانی شده اند. این واقعاً طبیعت انسانی برای کمک به دیگران است. شما می خواهید "مردم را نجات دهید" و به آنها کمک کنید تا "نور را ببینند".
من معتقدم که این سبد را قبل از اسب قرار می دهد.
اگر واقعاً می خواهیم به دیگران کمک کنیم ، باید به دنبال این باشیم که آنها را به سادگی بپذیریم زیرا آنها به هیچ وجه نیازی به بهبود آنها ندارند. در مورد تلاش برای توضیح و متقاعد کردن و اجازه بازدیدکنندگان فراموش کنید. ما نظرات خود را حفظ می کنیم و فراموش می کنیم که مردم در حال تأمین آنها هستند. اگر همه در مورد همه چیز تصمیم بگیرند ، سیاره را در نظر بگیرید. این یک مکان فوق العاده خسته کننده و کسل کننده برای زندگی خواهد بود.
بسیاری از افراد فکر می کنند که ما باید مردم را از این نارضایتی ها لرزاند و آنها را در اطراف "حقیقت" بیدار کنیم. آنها فکر می کنند که ، مگر اینکه افراد با روش دیدن چیزها به وجود بیایند ، وجود گونه های ما به خطر می رسد. من این افراد را "بازرگانان هرج و مرج" می نامم. تنها کاری که باید انجام دهید این است که اخبار شبانه را ببینید تا آنها را در این کار ببینید. گزارش های وخیم از مصیبت و فاجعه در همه جا است. من به هیچ وجه نمی گویم که دلیلی برای نگرانی وجود ندارد ، اما من پیشنهاد می کنم که تنها مسیری که در واقع می توانیم در مورد شیوه امور انجام دهیم (و به عنوان مثال ، در مورد تجارت یا زندگی ما) هر زمان است ما آزادی و وضوح خود را در مورد زندگی به دست آورده ایم. بیان شده است که آنچه ما در برابر آن مقاومت می کنیم ادامه دارد.
با اصرار که باید کاری انجام شود و افراد باید راه خود را تغییر دهند ، ما این مشکل را به قدرت بیشتری می دهیم. این واقعاً انتخاب ما برای این است که به این احساس مخالفت بپردازیم به شرط آنکه بخواهیم بخواهیم ، اما شاید با اجازه ذوب شدن مقاومت ، ما بیشتر در موقعیتی قرار داشته باشیم که به جای واکنشی در زندگی خود فعال باشیم.
انتخاب کنید که آن را نادیده بگیرید. اگر خود را در مورد علت مشاجره می کنید و به مقاومت دیگران می پردازید ، تصمیم بگیرید که انگیزه را برای ترغیب آنها و تلاش برای پذیرش آنها به دلیل اینکه هستند ، خاموش کنید. این آسان نیست. در واقع ، این امر می تواند کاملاً غیرممکن باشد که به سادگی آن را بپذیرید. آنچه ما به عنوان حماقت کامل درک می کنیم ؛ واقعیت شخص دیگری است اما آنچه ما با پذیرش شخص دیگری به دست می آوریم ، آگاهی واضح تر از آنچه آنها را به انجام کاری انگیزه می دهد زیرا آنها انجام می دهند. بدون این درک ، ما اصطکاک و خصومت بیشتری را پرورش می دهیم و اندکی انجام می دهیم. پارادوکس این است که وقتی می خواهید چیزها را برای بالاتر تغییر دهید ، ما باید با تلاش برای تغییر چیزی شروع کنیم و تصدیق کنیم که چیزها به این دلیل هستند که به دلایلی هستند که ممکن است هنوز درک نکنیم یا اعتماد کنیم اما می توانیم بفهمیم چگونه می پذیریم.